در خواب خدا را دیدم
چون کودکی معصوم بدنبال کسی بود انگار
و بخود می گفت :کجاست؟
آرام نگاهش کردم
چشمم همه جا بدنبالش روان بود و من ایستاده
که نا گاه به هم برخوردیم
دلم تاب نیاورد نپرسم که "که را میجویی؟"
پاسخی داد که سخت آشفتم
گفت من و دوستانم بازی میکردیم
قایم شدند از من و جستم و پیداشان کردم
نوبت من بود اینبار که پنهان شوم از دیدها
چند سالیست اما گم کردند مرا
هرچند
بسیار نشانه بود در سر راه
فکر کنم دیگر بالغ شده باشند و غرق گناه
و نجویند مرا ...
درود
من در وبلاگم درباره چگونگی پیدایش جهان پس از مرگ در ادیان مختلف نوشتم لطفا" آن مطالب را بخوانید و بگویید نظر شما در این باره چیست
با تشکر[گل]
سلام خوبیییی...این یکی خیلی قشنگ بوددد...خیلییی با حال بودددددددددددد