باز پاییز است........
باز این دل از غمی دیرینه لبریز است .........
باز می لرزد به خود سر شاخه های بید سرگردان ............
باز می ریزد فرو بر چهره ام باران ....................
باز رنجورم ! خداوندا .......... پریشانم .................
باز میبینم که بی تابانه گریانم .............
باز پاییز است .............
باز این دنیا غم انگیز است .....................
باز پاییز است و هنگامه جداییها ...........................
باز پاییز است و مرگ اشناییها .................
دلم تنگ است،دلم اندازه هجم قفس تنگ است
سکوت از کوچه لبریز است،صدایم خیس بارانیست
نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانیست.،..
سلام حامد جان
مرسی از اومدنت عزیز