برهوت

در مورد هیچ چیز در برهوت تنهایی

برهوت

در مورد هیچ چیز در برهوت تنهایی

پرنده ی اسیر

منظور از پرنده ی اسیر دل است که بیماری کوچکی دارد

 

پرنده بال میزند  پرنده ناله میکند  

 

پرنده پر کشیده تا قفس رها کند 

 

و خویش را از زندگی جدا کند  

 

پرنده شکوه میکند پرنده ناله میکند  

 

چه تنگ بود این قفس ـ ز سنگ بود این قفس 

 

چه روزها و شامها که دوخته پرنده دیدگان خویش را 

 

به خط آخرین زندگی   به قطع رشته های بندگی 

 

پرنده را رها کن ای خدای من  

 

پرنده را رضا کن ای خدای من  

 

پرنده بال بال میزند  

 

در انتظار روزهای بهتری که وعده کرده ای به او  

 

در انتظار آن فضای بیکران که پر کشد در آن  

 

 به سوی آسمان ترانه ساز و نغمه خوان  

 

بهشت تو کجاست آخر ای خدا ؟ پرنده انتظار می برد  

 

پرنده بسته است ای خد ا -  پرنده خسته است ای خدا  

 

ز بالهای کوچکش بگیر بند زندگی  

 

پرنده را رها کن ای خدای من ـ پرنده را رضا کن ای خدای من 

 

چو در قفس نهادیش چه وعده ها که دادیش  

 

تو ای پرنده از ره خطا مرو  

 

صبور باش و شکوه از جهان مکن  

 

اگر شکست بالهای نازکت  

 

ببند لب ..... فغان مکن 

  

 

نظرات 9 + ارسال نظر
sara دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ق.ظ http://www.lore.ir

salam doste khob man . az weblog shoma didan kardam . vaghan lezat bordam . be shop man ham yek sar bezan. khoshhal misham .mr30

سلام

مرسی لطف دارید شما

چشم حتما طرفتو ن میام

yakoob دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:49 ب.ظ http://www.yakoob.tk

سیلام آبجیچه همه قالبت خوشمل شده!دقت کردی شکله هیدر وبلاگ منه
آپتم خوندم اما نفهمیدم چی شدیکم ادبیاتم از روز ازل مشکل داشت

سلام

مرسی لطف دارید شما

آرمان. دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:09 ب.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

شعر دلتنگ اوری بود
خوب بود
موفق باشین

سلام

مرسی از حضورتون

مهرداد دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ http://manam-minevisam.blogsky.com

کی گفته پرنده از قفص بدش میاد؟؟
ابش سر جاش... غذاش بهترین نوع... دیگه چی میخواد؟؟؟
بره بیرون تازه شاید گربه هم اونو بخوره

سلام

مهرداد جان اینجا منظور از پرنده دل بوده

در ضمن تو دوست داری که تو یه زندان زندانیت کنن هر چند خورد و خو راکت بجا باشه مطمئنن که دوست نداری البته هیچ کس اینجوری دوست نداره پرنده هم مثل همه ی ما ها که از زندانی شدن بیزاریم .....

شیطون سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ق.ظ http://satanperdu.blogfa.com

[گل][گل][گل][گل]

سلام مهربون

خوفی ؟

یادته زیر گنبدکبود توبودی وکلی ادمای حسود؟ تقصیر همون ادماست که هستی

ماشده یکی بود یکی نبود . [چشمک]

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

قربونت بچسبم که تو اینقده خوفی

*•.¸¸.•*´ بی تو تنهاترینم `*•.¸¸.•* شیطون

[نیشخند] [زبان]


به یادت ارزو کردم که چشمانت اگرترشد به شوق ارزو باشد نه تکرار غم دیروز


[بوسه][قلب][بوسه][قلب][بوسه]

سلام

مرسی عزیز

پوریا سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ب.ظ http://gonahasli.blogfa.com

سلام مریم جون.
چشم سعی میکنم زودتر ادامه داستان رو بنویسم.
ایشالا به ارزوتم میرسی هرچه زودتر.

سلام

مرسی عزیز

نمیدونم کیه هستم سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:54 ب.ظ

سلام وبلاگ قشنگی مخصوصا این قسمت ژرنده اسیر که زندگی. را در مقابل نابودی - قفس در مقابل ازادی - رهایی درمقابل زندان پرنده ودل دلتنگی وشادی - سنگ وبال پرنده وبال پرنده وبال پرنده رضاوبندگی. دیدگان دل اسیر همه وهمه اینا را فقط دیونه ها معنیشون میدونن دیونه ای که خودشو از همه چیز رها کنه . ببخشی دیونه نباشید . شاد باشید وشاد زندگی کنید . خیلی وبلاگ خوبی بود

سلام

مرسی از نظر و تفسیر زیباتون

مهرداد چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ http://manam-minevisam.blogsky.com

زینت شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ق.ظ

سلام عزیزم وب خیلی خیلی خوشگل وباکلاسی داری فقط اگه قالب روعوض کنی عالی میشهسعی می کنم همیشه سربزنم

سلام مرسی عزیزم نظر لطفته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد